loading...

جدیدترین مقالات روانشناسی

بازدید : 7
دوشنبه 27 فروردين 1403 زمان : 15:43

روانشناسی مثبت شاخه‌ای از روانشناسی می‌باشد که بر نقاط قوت و رفتارهای شخصیتی متمرکز می‌باشد و به افراد اجازه می‌دهد زندگی معنادار و هدفمند بسازند، به‌گونه‌ای که غرض زندگی فقط زنده‌ماندن نباشد بلکه شکوفایی باشد. نظریه‌پردازان و محققان این حوزه در ادامه شناسایی ارکان یک زندگی دکتر روانشناس عالی می باشند. آن ها با روانشناسی مثبت‌گرا طرز‌هایی را برای بالابردن رضایت از زندگی و رفاه بیشتر پیشنهاد کرده و آزمایش کرده‌اند.

بنیان‌گذار روانشناسی مثبت کیست؟
مارتین سلیگمن یک محقق با طیف بزرگ‌ای از تجربیات در مسئله روانشناسی هست. تحقیقات سلیگمن در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ اساس و مبنا نظریه روان‌شناختی مشهور «درماندگی آموخته‌شده» را محور‌گذاری کرد. این نظریه، که ده‌ها سال تفحص در پس آن نهفته هست، توضیح میدهد که چه طور انسان‌ها و حیوانات می توانند حس کنند در دست گرفتن آنچه برای آنان حادثه می‌افتد را از دست داده‌اند.

سلیگمن این پدیده را با افسردگی مرتبط دانست و بیان کرد که بخش اعظمی از افراد مبتلا به افسردگی هم حس درماندگی می‌کنند. شغل او در این باره، الهام‌نصیب ایده‌هایی برای درمان‌ علائم افسردگی و همچنین خودداری از افسردگی بود.

در حالی که این نظریه‌ سلیگمن به‌ خودی‌خود به‌اندازه کافی چشم‌گیر بود، اما سلیگمن می‌دانست که می‌تواند بیشتر به جامعه روانشناسی خدمت کند و کارهای بیشتری در باب روانشناسی مثبت، تقویت‌کننده و الهام‌بخش کند. سلیگمن بعداز نظریه درماندگی آموخته‌شده، اعتنا خود را به سایر ویژگی‌ها و بینش‌های قابل یادگیری معطوف کرد.

سلیگمن از تمرکز بیش از حد روانشناسی بر نکات منفی ناامید شده بود. از حیث او روانشناسی اعتنا زیادی به بیماری‌های روانی، روانشناسی غیرعادی، جراحت، سختی و درد و دقت نسبتاً کمی به پر نمک، رفاه، استثناییات، قدرت و شکوفایی داشت.

مشورت روانشناسی

با برترین روانشناسان ایران از نگرش کاربران

۵۰۰+ خدمت
مشاهده همگی
چه هنگامی سلیگمن روانشناسی مثبت نگر را اساس‌گذاری کرد؟
مارتین سلیگمن در سال ۱۹۹۸ به عنوان مدیریت انجمن روانشناسی آمریکا گزینش شد. او از فرصت بهره برد تا مسیر علم روانشناسی را تغییر و تحول دهد. او با تمرکز بر مفاهیم زندگی‌قسمت یک شاخه‌ی جدید از روانشناسی را بنیان‌گذاری کرد. نوشته‌ی علمی بنیادی این حوزه نو، روانشناسی مثبت، در سال ۲۰۰۰ بوسیله سلیگمن و میهالی چیکسنتمیهالی (Mihaly Csikszent‌mihalyi) منتشر شد.

از سال ۲۰۰۰، درخواست سلیگمن برای تمرکز بیشتر بر جنبه‌های مثبت زندگی توسط هزاران متفحص و روانشناس در سراسر عالم مورد اعتنا قرار گرفت. این موضوع منجر شد که تحقیقات زیادی در این مورد انجام شود و ده‌ها هزار رسیدگی در خصوص پدیده‌های مثبت انجامشد.


مارتین سلیگمن در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰ میلادی بنیان علم روانشناسی مثبت را گذاشت.
مزایای روانشناسی مثبت
از روانشناسی مثبت در مربی‌گری (کوچینگ) بسیار استعمال می گردد. مقصود اساسی کوچینگ بهبود زندگی مشتری می باشد. این هدف بیشتر از هر چیزی عنایت دارد و بقیه اهداف به‌طور غیرمستقیم در رسیدن به‌این مقصود نقش دارند. مزایای استعمال از روانشناسی مثبت در کوچینگ عبارت‌اند از:

ارتقا تجربه مشتری از احساسات مثبت
کمک به مشتریان در شناسایی و توسعه و گسترش نقاط قوت و استعدادهای منحصر خود
تقویت توانگری‌های گزینش‌کننده مشتری
ساخت حس امید در نگرش مشتری
نقویت حس پر نمک و رفاه مشتری
ایجاد احساس تشکر در مشتری
امداد به مشتری برای ایجاد و محافظت رابطه ها سالم و مثبت با سایرافراد
تشویق مشتری برای پیشرفت یک چشم‌انداز خوش‌بینانه.
کلیه‌ی این کارها در رسیدن به مقصود اصلی یعنی بهبود کیفیت زندگی به فرد کمک می‌کند.

برای برآورد هزینه روانشناسی مثبت همین الان مشورت کردن بگیر

مشورت کردن آنلاین روانشناسدکتر روانشناس خوب

سه سطح روانشناسی مثبت
روانشناسی مثبت‌گرا محدود به احساس رفاه فردی نیست. روانشناسی مثبت سه سطح دارد:

ذهنی: سطح ذهنی حول احساسات پر نمک، رفاه، خوش‌بینی و تجارب روزانه متمرکز هست.
فردی: روانشناسی مثبت در سطح فردی، فهم و شعور فرضی رفاه را با ویژگی‌ها یا فضیلت‌هایی که شما‌را به فردی قادر تبدیل می‌کند، مانند عفو وبخشش، عشق و شجاعت، ترکیب می‌کند.
گروهی: روانشناسی مثبت در سطح گروهی بر تعامل مثبت با جامعه تمرکز می‌کند و مشتمل بر ویژگی‌هایی مانند نوع‌دوستی‌، مسئولیت اجتماعی و سایر فضایل می‌باشد که پیوندهای اجتماعی را تقویت می‌کند.
مدل PERMA: پنج عنصر یک زندگی خوب چیست؟
مدل PERMA یک مدل شناخته‌شده و تأثیرگذار در روانشناسی مثبت می باشد. سلیگمن این مدل را برای توضیح و تعریف عمیق‌تر رفاه پیشنهاد کرد. به گفته سلیگمن، PERMA مخفف پنج وجه رفاه هست:

P- احساسات مثبت: اگرچه جستجوی احساسات مثبت به‌تنهایی کفاف نمیدهد، البته تجربه احساسات مثبت همچنان یک عامل اصلی است. بخشی از رفاه این می‌باشد که از لحظه هم اکنون لذت ببرید، یعنی احساسات مثبت را تجربه فرمائید. کارهایی را جاری ساختن دهید که شما‌را ذوق زده می‌کند و لذت را در نرم افزار روزمره خود قرار دهید.

E- تعامل: داشتن شم تعامل بخش مهمی از رفاه می باشد. دنبال سرگرمی‌های مورد علاقه خود بروید، مهارت‌های خود را توسعه و گسترش دهید. و در صورت لزوم پیرو شغلی باشید که بیشتر با عشق شما همخوانی داشته باشد.

R- روابط مثبت: انسان‌ها موجوداتی اجتماعی می‌باشند و ما برای شکوفایی حقیقی و واقعی به ارتباط با دیگر افراد متکی هستیم. داشتن رابطه ها عمیق و معنی‌دار با سایر افراد برای رفاه ما حیاتی است. پس روی ساخت رابطه ها مثبت و حمایتی بیشتر با دوستان، خانواده و بقیه افراد مهم فعالیت نمایید.

M- معنای زندگی: در‌حالتی که کسی در زندگی خود مضمون‌ پیدا نکند، حس بهروزی نخواهد کرد، حتی درصورتی که بیشتر زمان ها به نحوه فریبنده‌ای خرسند باشد. هنگامی‌که ما خود را وقف یک هدف میکنیم یا چیزی تعالی‌تر از خود را می‌شناسیم، معنای زندگی را تجربه میکنیم.

A- موفقیت/دستاورد: ما زمانی موفق می‌شویم که به اهداف خود رسیده باشیم و انسان بهتری شده باشیم. سوای عملکرد برای حصول به موفقیت، همیشه چیزی در پازل رفاه نادر خواهد بود. تمرکز خود را بر روی حصول به اهداف خود نگهداری کنید البته زیاد تمرکز نکنید. کارایی نمایید جاه‌طلبی خود را با دیگر مسائل مهم زندگی در تعادل نگه دارید.


مبنی بر مدل PERMA برای رسیدن به رفاه باید به ۵ اصل تکیه کنیم: احساسات مثبت، تعامل، ارتباط ها مثبت، معنای زندگی و موفقیت.
مفاهیم جریان و شکوفایی در روانشناسی مثبت‌نگر به چه معناست؟
شکوفایی مفهومی می باشد که در‌این نوشته‌ی علمی آن را استیناف کردیم، ولی هنوز آن را تعریف نکرده‌ایم. برای فهم روانشناسی مثبت بایستی با دو مضمون‌ شکوفایی و جریان آشنا شویم:

۱. مضمون‌ شکوفایی در روانشناسی مثبت:
شکوفایی یکی مهم‌ترین مفاهیم در روانشناسی مثبت می باشد، زیرا بسیاری از مفاهیم مثبت دیگر را در بر می‌گیرد و گسترش می‌دهد. وقتی به شکوفایی می‌رسیم که هر جنبه‌ای از مدل PERMA را در زندگی خود پیاده کرده باشیم. ما زمانی شکوفا می‌شویم که استعدادها و نقاط قوت خود را رشد دهیم. ارتباط ها عمیق و معنی‌داری ساخت‌و‌ساز کنیم، احساس لذت کنیم و نقش معناداری در فقید داشته باشیم.

در واقع هنگامی‌که ما واقعا «خوب زندگی کنیم» شکوفا می‌شویم.

پروفسور پزشک لین سوتز شکوفایی را این‌گونه تعریف می‌کند:

“شکوفایی جنس پیگیری و مشارکت در یک زندگی اصیل می باشد که با رسیدن به اهداف، ارتباط با علاقمندی‌های زندگی و لذت‌بردن از دستاوردها در قله‌ها و دره‌های زندگی، شادی و شور درونی را به ارمغان می‌آورد.”

خلال این، سوتز تأکید می‌کند که شکوفایی یک ویژگی یا چیزی نیست که شما آن را “یا دارید یا ندارید”. بلکه شکوفایی فرایندی هست که نیاز به اقدام دارد. این فرایند ممکن می‌باشد ناامیدکننده باشد اما عالی می باشد بدانید، واقعاً هر کسی قادر است شکوفا شود!

۲. مضمون‌ جریان در روانشناسی مثبت:
یکی‌از‌از سایر از موضوعات شناخته شده در روانشناسی مثبت، جریان می‌باشد. مضمون‌ جریان برای اولین بار توسط Mihaly Csikszentmihalyi (دومین بنیان‌گذار روانشناسی مثبت) به صورت علمی تعریف شد.

در یک‌سری دهه نقطه پایان دهه ۱۹۰۰، چیکسنتمیهالی متوجه شد که اکثری از هنرمندان هنگام عمل به حالت خاصی مبتلا می‌شوند. آنها تمرکز بسیار زیادی روی کارشان دارا هستند، تا جایی‌که فرصت از دستشان خارج می‌گردد.

او این آیتم را دنبال کرد و در دیگران هم به آن توجه کرد. ورزشکاران ماهر، موسیقیدانان، نویسندگان و افراد متعدد از هر نوع حرفه‌ی هنری و خلاقانه غالبا گزارش می‌دهند که به روش‌ای مشابه در فعالیت، از خود بی‌خود شده‌اند و زمان را حین شغل از دست میدهند. با گردآوری‌آوری اطلاعات بیشتر در زمینه ی این پدیده، چیکسنتمیهالی شش استدلال را در جریان شناسایی کرد:

روانشناسی مثبت شاخه‌ای از روانشناسی می‌باشد که بر نقاط قوت و رفتارهای شخصیتی متمرکز می‌باشد و به افراد اجازه می‌دهد زندگی معنادار و هدفمند بسازند، به‌گونه‌ای که غرض زندگی فقط زنده‌ماندن نباشد بلکه شکوفایی باشد. نظریه‌پردازان و محققان این حوزه در ادامه شناسایی ارکان یک زندگی دکتر روانشناس عالی می باشند. آن ها با روانشناسی مثبت‌گرا طرز‌هایی را برای بالابردن رضایت از زندگی و رفاه بیشتر پیشنهاد کرده و آزمایش کرده‌اند.

بنیان‌گذار روانشناسی مثبت کیست؟
مارتین سلیگمن یک محقق با طیف بزرگ‌ای از تجربیات در مسئله روانشناسی هست. تحقیقات سلیگمن در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ اساس و مبنا نظریه روان‌شناختی مشهور «درماندگی آموخته‌شده» را محور‌گذاری کرد. این نظریه، که ده‌ها سال تفحص در پس آن نهفته هست، توضیح میدهد که چه طور انسان‌ها و حیوانات می توانند حس کنند در دست گرفتن آنچه برای آنان حادثه می‌افتد را از دست داده‌اند.

سلیگمن این پدیده را با افسردگی مرتبط دانست و بیان کرد که بخش اعظمی از افراد مبتلا به افسردگی هم حس درماندگی می‌کنند. شغل او در این باره، الهام‌نصیب ایده‌هایی برای درمان‌ علائم افسردگی و همچنین خودداری از افسردگی بود.

در حالی که این نظریه‌ سلیگمن به‌ خودی‌خود به‌اندازه کافی چشم‌گیر بود، اما سلیگمن می‌دانست که می‌تواند بیشتر به جامعه روانشناسی خدمت کند و کارهای بیشتری در باب روانشناسی مثبت، تقویت‌کننده و الهام‌بخش کند. سلیگمن بعداز نظریه درماندگی آموخته‌شده، اعتنا خود را به سایر ویژگی‌ها و بینش‌های قابل یادگیری معطوف کرد.

سلیگمن از تمرکز بیش از حد روانشناسی بر نکات منفی ناامید شده بود. از حیث او روانشناسی اعتنا زیادی به بیماری‌های روانی، روانشناسی غیرعادی، جراحت، سختی و درد و دقت نسبتاً کمی به پر نمک، رفاه، استثناییات، قدرت و شکوفایی داشت.

مشورت روانشناسی

با برترین روانشناسان ایران از نگرش کاربران

۵۰۰+ خدمت
مشاهده همگی
چه هنگامی سلیگمن روانشناسی مثبت نگر را اساس‌گذاری کرد؟
مارتین سلیگمن در سال ۱۹۹۸ به عنوان مدیریت انجمن روانشناسی آمریکا گزینش شد. او از فرصت بهره برد تا مسیر علم روانشناسی را تغییر و تحول دهد. او با تمرکز بر مفاهیم زندگی‌قسمت یک شاخه‌ی جدید از روانشناسی را بنیان‌گذاری کرد. نوشته‌ی علمی بنیادی این حوزه نو، روانشناسی مثبت، در سال ۲۰۰۰ بوسیله سلیگمن و میهالی چیکسنتمیهالی (Mihaly Csikszent‌mihalyi) منتشر شد.

از سال ۲۰۰۰، درخواست سلیگمن برای تمرکز بیشتر بر جنبه‌های مثبت زندگی توسط هزاران متفحص و روانشناس در سراسر عالم مورد اعتنا قرار گرفت. این موضوع منجر شد که تحقیقات زیادی در این مورد انجام شود و ده‌ها هزار رسیدگی در خصوص پدیده‌های مثبت انجامشد.


مارتین سلیگمن در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰ میلادی بنیان علم روانشناسی مثبت را گذاشت.
مزایای روانشناسی مثبت
از روانشناسی مثبت در مربی‌گری (کوچینگ) بسیار استعمال می گردد. مقصود اساسی کوچینگ بهبود زندگی مشتری می باشد. این هدف بیشتر از هر چیزی عنایت دارد و بقیه اهداف به‌طور غیرمستقیم در رسیدن به‌این مقصود نقش دارند. مزایای استعمال از روانشناسی مثبت در کوچینگ عبارت‌اند از:

ارتقا تجربه مشتری از احساسات مثبت
کمک به مشتریان در شناسایی و توسعه و گسترش نقاط قوت و استعدادهای منحصر خود
تقویت توانگری‌های گزینش‌کننده مشتری
ساخت حس امید در نگرش مشتری
نقویت حس پر نمک و رفاه مشتری
ایجاد احساس تشکر در مشتری
امداد به مشتری برای ایجاد و محافظت رابطه ها سالم و مثبت با سایرافراد
تشویق مشتری برای پیشرفت یک چشم‌انداز خوش‌بینانه.
کلیه‌ی این کارها در رسیدن به مقصود اصلی یعنی بهبود کیفیت زندگی به فرد کمک می‌کند.

برای برآورد هزینه روانشناسی مثبت همین الان مشورت کردن بگیر

مشورت کردن آنلاین روانشناسدکتر روانشناس خوب

سه سطح روانشناسی مثبت
روانشناسی مثبت‌گرا محدود به احساس رفاه فردی نیست. روانشناسی مثبت سه سطح دارد:

ذهنی: سطح ذهنی حول احساسات پر نمک، رفاه، خوش‌بینی و تجارب روزانه متمرکز هست.
فردی: روانشناسی مثبت در سطح فردی، فهم و شعور فرضی رفاه را با ویژگی‌ها یا فضیلت‌هایی که شما‌را به فردی قادر تبدیل می‌کند، مانند عفو وبخشش، عشق و شجاعت، ترکیب می‌کند.
گروهی: روانشناسی مثبت در سطح گروهی بر تعامل مثبت با جامعه تمرکز می‌کند و مشتمل بر ویژگی‌هایی مانند نوع‌دوستی‌، مسئولیت اجتماعی و سایر فضایل می‌باشد که پیوندهای اجتماعی را تقویت می‌کند.
مدل PERMA: پنج عنصر یک زندگی خوب چیست؟
مدل PERMA یک مدل شناخته‌شده و تأثیرگذار در روانشناسی مثبت می باشد. سلیگمن این مدل را برای توضیح و تعریف عمیق‌تر رفاه پیشنهاد کرد. به گفته سلیگمن، PERMA مخفف پنج وجه رفاه هست:

P- احساسات مثبت: اگرچه جستجوی احساسات مثبت به‌تنهایی کفاف نمیدهد، البته تجربه احساسات مثبت همچنان یک عامل اصلی است. بخشی از رفاه این می‌باشد که از لحظه هم اکنون لذت ببرید، یعنی احساسات مثبت را تجربه فرمائید. کارهایی را جاری ساختن دهید که شما‌را ذوق زده می‌کند و لذت را در نرم افزار روزمره خود قرار دهید.

E- تعامل: داشتن شم تعامل بخش مهمی از رفاه می باشد. دنبال سرگرمی‌های مورد علاقه خود بروید، مهارت‌های خود را توسعه و گسترش دهید. و در صورت لزوم پیرو شغلی باشید که بیشتر با عشق شما همخوانی داشته باشد.

R- روابط مثبت: انسان‌ها موجوداتی اجتماعی می‌باشند و ما برای شکوفایی حقیقی و واقعی به ارتباط با دیگر افراد متکی هستیم. داشتن رابطه ها عمیق و معنی‌دار با سایر افراد برای رفاه ما حیاتی است. پس روی ساخت رابطه ها مثبت و حمایتی بیشتر با دوستان، خانواده و بقیه افراد مهم فعالیت نمایید.

M- معنای زندگی: در‌حالتی که کسی در زندگی خود مضمون‌ پیدا نکند، حس بهروزی نخواهد کرد، حتی درصورتی که بیشتر زمان ها به نحوه فریبنده‌ای خرسند باشد. هنگامی‌که ما خود را وقف یک هدف میکنیم یا چیزی تعالی‌تر از خود را می‌شناسیم، معنای زندگی را تجربه میکنیم.

A- موفقیت/دستاورد: ما زمانی موفق می‌شویم که به اهداف خود رسیده باشیم و انسان بهتری شده باشیم. سوای عملکرد برای حصول به موفقیت، همیشه چیزی در پازل رفاه نادر خواهد بود. تمرکز خود را بر روی حصول به اهداف خود نگهداری کنید البته زیاد تمرکز نکنید. کارایی نمایید جاه‌طلبی خود را با دیگر مسائل مهم زندگی در تعادل نگه دارید.


مبنی بر مدل PERMA برای رسیدن به رفاه باید به ۵ اصل تکیه کنیم: احساسات مثبت، تعامل، ارتباط ها مثبت، معنای زندگی و موفقیت.
مفاهیم جریان و شکوفایی در روانشناسی مثبت‌نگر به چه معناست؟
شکوفایی مفهومی می باشد که در‌این نوشته‌ی علمی آن را استیناف کردیم، ولی هنوز آن را تعریف نکرده‌ایم. برای فهم روانشناسی مثبت بایستی با دو مضمون‌ شکوفایی و جریان آشنا شویم:

۱. مضمون‌ شکوفایی در روانشناسی مثبت:
شکوفایی یکی مهم‌ترین مفاهیم در روانشناسی مثبت می باشد، زیرا بسیاری از مفاهیم مثبت دیگر را در بر می‌گیرد و گسترش می‌دهد. وقتی به شکوفایی می‌رسیم که هر جنبه‌ای از مدل PERMA را در زندگی خود پیاده کرده باشیم. ما زمانی شکوفا می‌شویم که استعدادها و نقاط قوت خود را رشد دهیم. ارتباط ها عمیق و معنی‌داری ساخت‌و‌ساز کنیم، احساس لذت کنیم و نقش معناداری در فقید داشته باشیم.

در واقع هنگامی‌که ما واقعا «خوب زندگی کنیم» شکوفا می‌شویم.

پروفسور پزشک لین سوتز شکوفایی را این‌گونه تعریف می‌کند:

“شکوفایی جنس پیگیری و مشارکت در یک زندگی اصیل می باشد که با رسیدن به اهداف، ارتباط با علاقمندی‌های زندگی و لذت‌بردن از دستاوردها در قله‌ها و دره‌های زندگی، شادی و شور درونی را به ارمغان می‌آورد.”

خلال این، سوتز تأکید می‌کند که شکوفایی یک ویژگی یا چیزی نیست که شما آن را “یا دارید یا ندارید”. بلکه شکوفایی فرایندی هست که نیاز به اقدام دارد. این فرایند ممکن می‌باشد ناامیدکننده باشد اما عالی می باشد بدانید، واقعاً هر کسی قادر است شکوفا شود!

۲. مضمون‌ جریان در روانشناسی مثبت:
یکی‌از‌از سایر از موضوعات شناخته شده در روانشناسی مثبت، جریان می‌باشد. مضمون‌ جریان برای اولین بار توسط Mihaly Csikszentmihalyi (دومین بنیان‌گذار روانشناسی مثبت) به صورت علمی تعریف شد.

در یک‌سری دهه نقطه پایان دهه ۱۹۰۰، چیکسنتمیهالی متوجه شد که اکثری از هنرمندان هنگام عمل به حالت خاصی مبتلا می‌شوند. آنها تمرکز بسیار زیادی روی کارشان دارا هستند، تا جایی‌که فرصت از دستشان خارج می‌گردد.

او این آیتم را دنبال کرد و در دیگران هم به آن توجه کرد. ورزشکاران ماهر، موسیقیدانان، نویسندگان و افراد متعدد از هر نوع حرفه‌ی هنری و خلاقانه غالبا گزارش می‌دهند که به روش‌ای مشابه در فعالیت، از خود بی‌خود شده‌اند و زمان را حین شغل از دست میدهند. با گردآوری‌آوری اطلاعات بیشتر در زمینه ی این پدیده، چیکسنتمیهالی شش استدلال را در جریان شناسایی کرد:

برچسب ها دکتر روانشناس ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 121
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 35
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 50
  • بازدید سال : 398
  • بازدید کلی : 659
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه