جدیدترین مقالات روانشناسی

ایراد سازش
ممکن میباشد شخص در عکس العمل به یک تغییر و تحول ناگهانی مانند جدایی، حیف کردن کار، نقطه پايان یافتن یک ارتباط­ی صمیمی، نقل جای یا این که نوع دیگری از فقدان و سرخوردگی، مبتلا خلل سازش خواهد شد. این نوع از نقص‌ سرازیر­شناختی هم روی کودک ها و هم روی بزرگسالان اثر می­گذارد دکتر روانشناس و علائمی نظیر اضطراب، کج­خلقی، افسردگی، نگرانی، خشم، ناامیدی و انزوا را در پی دارااست.

خلل اضطراب بعد از سانحه (PTSD)
هنگامی­که شخص در معرض مرگ حقیقی وواقعی یا این که انذار به آن، زخم بدون شوخی یا این که خشونت جنسی قرار بگیرد، این نقص‌ فیس می­دهد. علائم PTSD مشتمل بر تداعی یا این که تجارب­ی دوباره اتفاق افتاد، خودداری از چیزهایی که شخص را حافظه حالت می­اندازد، دل­نازک شدن و داشتن ذهن ها منفی می­گردد.

کابوس، تداعی حادثه، فوران خشم، ایراد در تمرکز، بهت اغراق­آمیز و دشواری در به­خیال آوردن جنبه­های روی داد ازجمله علائم احتمالی میباشد که ممکن میباشد اشخاص در گیر به PTSD تجارب ­نمایند.

مشکل دلبستگی واکنشی
وقتی­که بچه طی سال­های ابتدا کودکی با پرستار بزرگسال ارتباط و دلبستگی تندرست برقرار نکند، مشکل دلبستگی واکنشی چهره می­دهد. علائم این ایراد مشتمل بر گوشه­گیری از پدر و مادر و اختلالات عاطفی و اجتماعی میباشد که از الگوهای حفظ ناکافی و نادیده گرفته شدن نشات می­گیرد.

نقص‌ تجزیه­ ای
به دسته اختلالات سرازیر­شناختی که جنبه­های هوشیای، مشمول نام‌و‌نشان و یاد، را تجزیه یا این که مختل می­نماید، نقص‌ تجزیه­ای می­گویند. این اختلالات مشتمل بر مورد ها پایین میباشد:

بیماری آلزایمر تجزیه ­ای
اختلالی میباشد که در آن خاطر درنتیجه­ی گسستگی به­طور موقت از دست می­رود. در بخش اعظمی از موردها، این موقعیت (که ممکن میباشد کاسه بازه کوتاه یا این که یکسری سال ارتفاع بکشد) سود­ی نوعی جراحت دیوانه میباشد.

بیماری آلزایمر تجزیه­ای بالاتر از بیماری آلزایمر بی آلایش میباشد. ممکن میباشد کسانی که‌این ایراد را تجارب می­نمایند برخی جزئیات اتفاق افتاد را به خیال و خاطر آورند البته بقیه جزئیات پیرامون دوران مجال معین را به خاطر ندارند.

ایراد تجزیه­ نام و نشان
این خلل که تا قبل از این به آن خلل چندشخصیتی گفته می­شد، وضعیتی میباشد که شخص در آن دو یا این که یکسری شخصیت یا این که نام‌و‌نشان گوناگون داراست. هر کدام از این شخصیت­ها به شیوه خویش دور و بر را شعور می­نماید و با آن تعامل داراست. اشخاص در گیر بدین نقص‌ تغییر و تحول در اخلاق، یاد، فهم و شعور، عکس العمل عاطفی و هوشیاری را تجارب می­نمایند.

ایراد زوال شخصیت – حقیقت
شخص در‌این‌صورت شم می­نماید خارج از تن خویش میباشد (مسخ شخصیت) و از حقیقت غیر وابسته می­خواهد شد (مسخ حقیقت). اکثر زمان ها حس غیرواقعی بودن می­نماید؛ گویی سوا عزم­ی خویش از خاطرات، عاطفه ها و ضمیر خودآگاه مستقل می­خواهد شد.

مواردی که درباره ی بچه ۸ ساله می بایست بدانید
بسیاری از والدین تک تک ذهنشان مشغول این هست که نوباوه ۸ ساله آن‌ها چه ویژگی هایی دارااست. این نگرانی را دارند که فرزند آنها با تمرکز به سنی که دارند رویش و پندار کاملی نداشته باشند. ابزار مناسب روانشناسی نوپا این می‌باشد که نقاط عطف مشترک بچه خود را تحقیق دکتر روانشناس کنند. اما در روانشناسی بچه ۸ ساله باید به شما بگوییم که خردسال ها با یکدیگر متفاوت هستند. در‌این سن رخداد های مهمی صورت میدهد.

جنبه های مختلف آموزش به کودکان
این نقاط عطف مشمول جنبه های رویش، جنبه های عاطفی و اجتماعی و جنبه های تحصیلی و زبانی است. در ادامه این جنبه ها را برای شما کاملا توضیح می‌دهیم.

جنبه زبان و تحصیل در کودک ۸ ساله
هنگامی که می‌خواهید درباره ی روانشناسی کودک ۸ ساله اطلاعاتی را بدست بیاورید باید بدانید که در جنبه تحصیل و فرصت نکته ای که وجود دارد این می باشد که به صورت بغرنج تری مهارت های زبانی را بدست می‌آورند. اعتنا و تمرکز آنان به صورت کبیر تقویت می شود. مهارت های خواندن آنان ماهر می‌شود. تاریخ را می‌دانند.

سردرگمی های طفل ۸ ساله

می بایست بدین نکته اعتنا داشته باشید که خردسالان ۸ ساله قدرت فرضی فوق العاده ای دارا هستند و با‌گاز رشد و پیشرفت می کنند. نوباوه ۸ ساله این توانگری را دارااست که به صورت معکوس اعداد را بخواند. روزهای ماه و هفته را کامل حفظ می باشند. عشق دارند که از وسایلی که دوست دارا‌هستند کلکسیون داشته باشد. به تلاوت کتاب علاقه زیادی دارند. به راحتی اعداد کسری را آموزش می‌بینند.

جنبه های عاطفی و اجتماعی در نوباوه
در روانشناسی نوپا ۸ ساله نکات مهمی را بایستی بدانید که یکی از آن ها این می باشد که آن‌ها را از لحاظ عاطفی و اجتماعی گزینه رسیدگی قرار دهید. این کودکان ۸ ساله تایید و مورد پذیرش همسن های خود و خانواده برایشان بسیار اصلی هست. نکته مثبتی که دارند این می‌باشد که آن‌ها عشق و علاقه دارا هستند که اشتراک گذاری و همکاری را خاطر بگیرند.

در هنگام بازی با محصول مخالف خود مشکلی ندارند و به راحتی می توانند باهم کنار بیایند. رقابت و بازی برای آن‌ها لذت بخش و موءثر است. برای آنان تشکیل دادن انجمن های متفاوت بسیار دیدنی است. حواستان باشد در این سن خردسالان تقلب، دروغ اعلام کردن و دزدی را ایفا می دهند. در سن ۸ سالگی خردسالان موارد و منزلت هایی را به هنجار می‌کشند.

رشد نوباوه در سن ۸ سالگی
از جنبه های مهمی که در روانشناسی نوپا ۸ ساله وجود دارد. رشد بچه می‌باشد. این خردسالان می توانند به راحتی و سوای یاری فردی خرقه خود را به صورت کامل بپوشد. نظافت شخصی و عمومی خود را رعایت کند. از نگاه فیزیکی هماهنگی فوق العاده ای را پیدا می کنند. درین سن اتفاق مهمی که می افتد این هست که دندان های شیری طفل ۸ ساله بیفتد و فضای زیادی را برای رویش دندان های مستمر به وجود می آورد.

تشویق بچه ۸ ساله

پرورش قدی آن ها به این صورت می باشد که ۲.۵ اینچ هرسال به قد آنها اضافه می شود. همچنین افزایش وزن ها به این صورت می باشد که ۴ تا ۷ پوند بسته به حالت صورت می گیرد. فرزند های این سنی به مجموع قسمت های بدن خود دور اندیشی بی نقص دارند. بچه ۸ ساله خود را نباید با تمرکز به استاندارد های دربین المللی که وجود دارد مقایسه کنید. زیرا کودک ها با هم تفاوت دارا‌هستند. پزشکان متناسب با هر نوباوه نرم افزار غذایی را تعیین می کنند.

تصمیم به صاحب فرزند شدن در خانواده ، یعنی پذیرفتن مسئولیت سنگین در تربیت هست که در‌حالتی که بخواهیم واژه و کلمه تربیت را تمجید کنیم ، در واقع به معنای آموختن دادن یا رویش که شامل تیم ای از روش های مثبت و منفی است. وقتی که کودکان خود را تربیت میکنید به آن‌ها می‌آموزید که به چه شکل خلق و خوی کنند . والدین برای خردسالان خود قالب های رفتاری می سازند که آن چه را که از آنان انتظار دارا هستند ببینند . تربیت طفل ، وظیفه ای یک روزه نیست و پدر و مادر باید به طور دکتر روانشناس پایداری عمل کنند تا روش های تربیتی موثری داشته باشند . مطابق تحقیقاتی که در روانشناسی نوپا انجام شده شیوه رویش فرزندان در فرهنگ وتمدن های مختلف ، گوناگون می باشد .

طبق تحقیقات صورت گرفته که در مقاله ها قسمت مشورت ازدواج در وبلاگ تارنما نیز به آن اشاره گردیده‌است، مایکل راتر 4 نوع سبک تربیت فرزند را تعریف و تمجید کرده است که عبارت اند از : 1) سبک فرزند پروری مستبدانه : که با قوانین سفت و سخت و غیرقابل انعطاف والدین مشخص می باشد و صمیمیت عاطفی مقداری با کودکان خود دارا هستند . 2) سبک فرزند پروری سهل وآسان گیرانه : که مشخصه آن فقدان گزینش حدود و به عبارتی اجازه می‌دهند که طفل هر کاری دوست دارااست اعمال دهد و جهت دهی کمتری نشان میدهند . 3) سبک فرزند پروری طرد کننده : که در آن والدین در پرورش و زندگی بچه دخالت نمیکنند و رقبت و توجه زیادی نیز به کودکان خود ندارند . 4) طرز مقتدرانه – دو سویه که مشخصه آن قواعد محکم همراه با مشارکت دادن فرزند در تصمیم گیری در فضایی صمیمی و محبت آمیز هست .

طبق نظر بهترین روانشناس بچه ، خردسال ها و والدینی وجود ندارند که از هر نظر بی نقص باشند و بر این پایه والدین ممکن است با ایرادات رفتاری و اختلالات بالینی خردسال ها رو به رو شوند که تدبیر در خصوص آنها و شعور بهتر این مسائل می تواند اهداف خود را مناسب با سن ، شخصیت ، اقتدار ها فرآورده و واحد سنجش رشد عقلی فرزندان تعیین کرده و روش ی تربیتی مناسب را تعیین کنند. از این رو در ادامه نوشته‌علمی به معرفی خطاها رفتاری خردسالان میپردازیم .

مشکلات رفتاری رایج در کودک ها چیست ؟

مکیدن انگشت :
بیشتر کودکان در بعد از ظهر ای از زندگی شان برای رهایی از تنش ها و کاهش اضطراب و حس ناتوانی ، از عادت های عصبی کمک می گیرند . روانشناس خردسال ها با کاهش معیار اضطراب و فشار کم عقل ، یا با یاد دادن طرز های بهتر برای مقابله با این احساسات ، وابستگی کودکان به این اخلاق ها را کمتر می کند . گاه این اخلاق ها ممکن می باشد به صورت عادت های پایدار دربیایند که حتی هنگامی نوباوه خسته یا مضطرب نباشد نیز به وقوع می پیوندد. مکیدن انگشت یک کدام از ابتدایی ترین اعمالی می باشد که کودک جاری ساختن می دهد در صورتی‌که قصد دارید عادت مکیدن انگشت در نوپا خود را تغییر و تحول دهید یادگیری راهکار های منحصر الزامی میباشد . از دید درمانی معمولا در 2 تا 3 سال اول مایحتاج نیست درمان خاصی صورت بگیرد و بهتر می‌باشد که اضطراب و وسواس والدین نیز بررسی شود ولی توجه نوباوه را بعداز 3 سالگی ، باید از حوزه‌ دهان منحرف کرد .

2. ناخن جویدن :

از در میان عادت های عصبی ناخن جویدن متداول ترین می‌باشد و در صورت عدم درمان ، احتمال ادامه آن از کودکی به دوران نوجوانی و بزرگسالی وجود دارد . برای ترک این عادت یادگیری مهارت هایی از قبیل استحصال ادب تدریجی ، تعلیم درایت به بچه و ساخت وقفه مفید خواهد بود . در کودکانی که توسط وکسلر رسیدگی شده است 3 علت را بیان کرده که عبارت اند از : 1) عصبانیت بیش تر از حد 2) دلواپسی و تضاد های فکری و مخصوصا قرار گر فتن نوباوه در موقعیت های حساس و ترس آور 3) عادت .

از عادت های عصبی دیگر در کودکان می توان به کشیدن موها ، فشردن دندان ها و... اشاره کرد .

3. لجبازی کودکان :

بر اساس حیث مشاور کودک ، یکی‌از معمول ترین خطاها والدین در زمان مجال رشد کودکان لجبازی می باشد . از آن جایی که کودک در بدو میلاد خود به دلیل عدم رشد جسمی ، ذهنی ، زبانی به عنوان موجودی میباشد که به طور کامل به والدین خود وابسته هست اما با رشد تدریجی نوپا بر ترازو اقتدار هایش افزوده می‌شود و با ارتقاء توانمندی ها موجب ساخت تدریجی شم استقلال طلبی در نوپا میشود و هر قدر بچه در اثر رویش ، توانمند تر می‌شود بر میزان استقلال و خود مختاری او افزوده می‌شود و طبیعی خواهد بود که این افزایش توانمندی ها موجب ارتقا گرایش نوپا برای اجرا مستقلانه بخش اعظمی از امورات زندگی اش مانند خوراک خوردن ، خرقه پوشیدن و دیگر شغل ها می شود . بعضی وقتها آمال و انتظارات نوباوه در مقابل آرزوها و انتظارات والدین قرار گرفته و تعارض را به وجود می‌آورد و این استقلال طلبی خردسال ها باعث می شود که کودک ها به نیمی از آمال و دستورات مادر و پدر خود کار نکنند . و با صحبت نشنوی و بی توجهی تلاش کنند والدین را در عوض مراد های خود تسلیم نمایند . و این فرایند در خردسال ها طبیعی می‌باشد و جای نگرانی ندارد . وظیفه ی والدین این می باشد که ضمن یاری به رشد استقلال طلبی بچه ، رفتار های خود مختارانه او‌را مدیر کنند . با ساخت تعادل در میان استقلال طلبی کودک و توان خود می‌توانند خود مختاری نوباوه خود را ارتقاء دهند . ولی در بعضا کودک ها میزان این نافرمانی و استقلال طلبی زیاد می‌باشد و به اصطلاح پزشک معالج روانشناس ، دچار نقص‌ نافرمانی تقابلی یا همان لجبازی هست . بچه لجباز با فریاد و جیغ زدن ، پا به زمین کوبیدن ، گریه کردن ، قشقرق عملکرد می کنند به خواسته های خود برسند.

احتمالاً بارها اسامی خاطی بیماری های کم عقل را شنیده‌اید، حتی شاید در بین اطرافیانتان شخصی مبتلا به یکی‌از بیمارهای دیوانه باشد، آیا میدانید به چه کسی بیمار دیوانه می گویند؟ یا اینکه تا به حال تفکر کرده اید که بیماری روانی چه طور به وجود میاید؟ شاید هم نمی دانید بیماری روانی و علامت های آن چیست؟ ما در این نوشته ی علمی سعی داریم که سؤالات شما راجع به بیماری های کم عقل و اشکال رایج آن را پاسخ دهیم. در صدر بایستی در نظر داشته باشید که روانشناسی و رسیدگی ذهن و روان، دنیایی بسیار گسترده و آکنده از سر و راز می‌باشد و همچنین تعداد بیماری های دیوانه چه در بزرگسالان چه در خردسال ها بسیار زیاد و متعدد میباشد. در‌این نوشته‌ی علمی خلال آشنایی کلی با بیماری های کم عقل با شدید ترین بیماری های روانی و علائم آن ها آشنا خوا هیم شد.

دکتر روانشناس

بیماری کم عقل چیست؟
بیماری خل وچل شرایطی می باشند که دربرگیرنده تغییرات در احساسات، درنگ یا خوی می‌شوند. بیماری‌های روانی می‌توانند با پریشانی و یا مشکلات عملکردی در کار‌های اجتماعی، کاری یا خانوادگی مرتبط باشند. بیماری خل وچل علتی برای شرمساری شما نیست. این یک نقص‌ پزشکی می‌باشد، درست مانند بیماری قلبی، دیابت و هر بیماری دیگری. بیماری های روانی اشکال مختلفی دارند. بعضی از آنان خفیف میباشند و فقط به شیوه های محدودی در زندگی روزمره دخالت می کنند، مانند برخی فوبیاها (ترس های غیر طبیعی) و برخی از آنان آنقدر شدید میباشند که ممکن هست فرد نیاز به درمان وقت گیر مدت یا محافظت در بیمارستان داشته باشد.

علائم و آرم های بیماری دیوانه چیست؟
بسته به هر خلل، وضعیت و سایر عوامل بیماری ها می‌تواند متعدد باشد. علائم بیماری های روانی می تواند بر احساسات، ذهن ها و رفتارهای فرد تأثیر بگذارد نمونه هایی از علائم و نماد ها عبارتند از:

احساس غمگینی یا غم
اندیشه آشفته یا کاهش توانگری تمرکز
هراس یا نگرانی بیش تر از حد، یا حس گناه شدید
تغییرات خلقی شدید از اوج و زیر
کناره گیری از دوستان و شغل ها
خستگی قابل توجه، انرژی کم یا اشتباهات خواب
غیر وابسته شدن از واقعیت (هذیان)، پارانویا یا توهم
ناتوانی در کنار داخل شدن با ایرادات یا استرس های روزانه
نقص‌ در درک و ارتباط با موقعیت ها و افراد
ایرادات مصرف الکل یا مواد مخدر
تغییرات عمده در عادات غذایی
خشم بیشتراز حد، خصومت یا خشونت
فکر خودکشی یا بی تفاوتی به ادامه زندگی
برخی اوقات علائم یک اختلال دیوانه به صورت مشکلات جسمی مانند درد معده، کمر درد، سردرد یا سایر دردهای غیر قابل توضیح ظاهر میگردد.

خلق و خوی صحیح با نوجوان یک کدام از سوال های رایج دربین پدر و مادرانی می باشد که با فرزند خود در سن نوجوانی اشتباهات زیادی دارند. مهم می باشد که بدانید که نحوه خلق در بزرگسالی، ارتباط مستقیمی با رقتاری می‌باشد که با افراد در سن نوجوانی گردیده است. به عبارت دیگر اکثری از رفتارهای بد و نامناسب در سنین بزرگسالی، نشئت گرفته از رفتاری است که والدین با آنان در نوجوانی داشته‌اند. به همین خیال در‌این نوشته‌ی علمی قصد داریم شیوه رفتار درست با نوجوانان، چه پسر و چه دختر را به شما آموزش دهیم. هم پا ما باشید.

خوی صحیح با نوجوان پسر

دکتر روانشناس

مسئولیت پذیری، یکی‌از مهم‌ترین خواسته‌های جامعه از افراد است. به همین خاطر، روش برخورد با نوجوان، خصوصاً نوجوان پسر می بایست به طوری باشد که وی برای مسئولیت پذیری در زندگی آتی، آمادگی بدون نقص داشته باشد. به همین خاطر یک کدام از مواردی که در خصوص با خلق صحیح با نوجوان پسر به والدین توصیه می شود، تشخصیص بعضی از مسئولیت‌های خاص، هرچند کوچک به نوجوان پسر در خانه است.
غرور در پسران در سن نوجوانی، بیشتر از هر سن دیگری نمود پیدا می‌کند؛ بدین ترتیب، در شرایطی که که قصد دارید همیشه با فرزند خود یک رابطه دوستانه داشته باشید، از برخوردهایی که موجب شکستن غرور وی در جمع می‌شود، خودداری کنید.
رفاقت با افراد غلط، یک کدام از رایج‌ترین اتفاقاتی می‌باشد که در‌این سن برای نوجوان رخداد می‌افتد. با توجه به اینکه این گزینه نسبتاًً غیرقابل اجتناب هست، پس خوب می‌باشد به جای رفتارهای تهاجمی و تنبیه و گفت و گو، به دنبال اخلاق و رفتار صحیح با نوجوان پسر باشید! به همین خاطر به والدین پیشنهاد و البته سفارش می‌شود که به جای سؤال و جواب‌های متفاوت، با برگزاری یکسری دورهمی، شناخت بهتری نسبت به دوستان فرزندشان پیدا کنند.
با دقت به اینکه بخش اعظمی از هزینه‌های زندگی در بعدی به عهده یک مرد می باشد، باید از سن نوجوانی پس‌انداز و خرج به موقع به وی آموخته شود؛ بدین ترتیب از نوجوانی با ماهیانه مشخصی که برای وی مقرر می‌کنید، طریق پس‌انداز و خرج کردن را به او بیاموزید.
رفتار صحیح با نوجوان دختر

اولین و مهمترین موردی که درباره‌ی با اخلاق صحیح با نوجوان دختر باید به آن اشاره کرد، برقراری یک رابطه عاطفی با نوجوان دختر هست. هرچه که یک دختر محبت و توجه بیشتری دریافت کند، احتمال اینکه وی به محبت فردی فارغ خانه نیاز پیدا کند، کمتر می گردد.
کارایی نمائید با آرامش راجع‌به با امور مختلف با دخترتان سخن نمائید. دختران به‌طور معمول نسبت به پسران روحیه حساس تری دارا هستند. اگر که شما نتوانید رابطه ای دوستانه با فرزند خود برقرار نمایید، احتمال اینکه فرزندتان برای حل مشکلات خود به فرد دیگری مراجعه کند، ارتقا پیدا می‌کند. یا در شرایط دیگر، سخن‌هایش را در دل خود نگهداشته و شم اندوه وجودش را فرا بگیرد.
سخن در باب ارتباط ها جنسی، یکی مسائلی می‌باشد که بوسیله بخش اعظمی از والدین نادیده گرفته می‌شود. در صورتیکه نمی‌خواهید فرزندتان در یک شرایط نامناسب با افراد اشتباهی قرار گیرد، به طبعً اطلاعات مورد نیاز راجع‌به رابطه جنسی را در اختیارش قرار دهید. به او بیاموزید که برای جلب نظر و علاقه هیچ‌کس، نیازی به در چنگ گذاشتن تنش نیست.
نقد از وی و مقایسه او با دیگرافراد، خصوصاً در عده یکی بدترین ضربه‌هایی هست که به روحیه دختر وارد می شود. حتی در صورتی‌که به نظر شما اخلاق دخترتان غلط است، به هیچ وجه در توده با او رفتار بدی نکنید. خوب است به صورت خصوصی با وی صحبت کرده و بابیان مثال دلیل کردار اشتباهش را به او متذکر شوید.

وصلت بهتر یا رابطه بهتر به چه معناست؟ چه طور میتوانیم فی مابین یک رابطه خوب و کیفیت عالی و یک رابطه ساده تمایز قائل شویم؟ و اینکه ما چگونه همسر خوبی باشیم؟ در بازنگری ماهیت پیچیده بشر و تاثیرات متفاوت آن بر رابطه، شاید این نوع سوالهای محلی از اعتبار نداشته باشند. با این وجود، هنگامی که یکی از زوجین می خواهد علاقه و علاقه خود را به نوعی به طرف مقابل نشان دهند قطعاً تحقق این دستور در بستر یک رابطه تندرست و با تمرکز بر الگوهای تعاملی مثبت صورت خواهد گرفت‌. به همین دلیل زمانی که از روش ابراز عشق زوجین سوال میگردد نکته مهم بررسی« کیفیت رابطه »آنها خواهد بود. به عبارتی سازگاری خوب زن و شوهر و افزایش انعطاف پذیری در تعامل‌های آنان نقطه عطفی در سلامت دکتر روانشناس رابطه و در پی آن رضایتمندی و خوشایندی زوجین خواهد بود. در پی بدین آیتم می پردازیم که چگونه علاقه خود را به همسرمان آرم دهیم؟

عوامل اثرگذار در بهبود رابطه زوجین
عواملی که موجب ارتقاء رضایتمندی زوجین از رابطه زناشویی میشود لزوماً عواملی می باشند که باعث ایجاد کرد شم خوشایندی و ارتقاء علاقه در طرفین میشوند. در واقع در روابط سلامت به محض اینکه ابراز عشق و علاقه ای صورت میگیرد چون بستر ارتباطی تندرست و محیا است فرآیندهای سازگارانه زوجین به نحوی می‌گردد که این خوشنودی را حفظ کرده و یا تشدید میکند و در مقابل عملکرد های ناموفق زوجین در امر رای زنی برای هر نوع تغییری در بستر ارتباطی ناسالم باعث به عکس العمل های عاطفی منفی نسبت به یکدیگر شود.
از جمله در نخستینِ رابطه ،تجربیات زوجین لذت بخش، توأم با مدد و عاطفه مثبت متقابل می‌باشد که با عملکرد فعالانه برای مراقبت این شرایط مطلوب یاروهمدم خواهد بود. برنامه ریزی برای داشتن شغل های مشترک، جاری ساختن دادن کارهای کوچک برای آرم دادن احساسات مثبت و هر نوع ابراز عشق ای در چنین بستر ارتباطی تن درستی با موفقیت مواجه گردد.
تقویت مهارت های ارتباطی زوجین به عنوان پادشاه کلید عشق و علاقه مندی و رغبت زوجین به یکدیگر همواره بایستی در نظر گرفته شود. بنابراین که بتوانند از عواملی که باعث تداوم ایراد ارتباطی شان با خبر شوند و بتوانند آن را تغییر و تحول دهند.

نحوه های ابراز علاقه زوجین به یکدیگر

۱) خوی مثبت
با استفاده از پیش نویس های رفتاری مورد قبول زوجین که در آن رفتارهای روزانه همسرشان را تحقیق می‌کنند می‌اقتدار فهمید که رفتارهای روزانه مثبت با رضایتمندی از رابطه همبستگی متقابل دارد.

۲) اجتناب از رویا رویی به مثل
تحقیق های انجام یافته نشان میدهد زوجین آشفته بیشتر گرایش دارند بر اساس الگوی مقابله به مثل به رفتارهای منفی همسرشان پاسخ دهند. به عبارت دیگر در یک رابطه آشفته در حالتی که یکی‌از زوجین به طور منفی رفتار کند دیگری نیز به صورت منفی و حتی شدیدتر پاسخ خواهد داد. در مقابل رفتارهای زوجین رضایتمند کمتر تحت تاثیر رفتارهای همسرشان قرار میگیرند.

۳) شارژ حساب بانک عاطفی زوجین
مبادله رفتارها در داخل یک رابطه قابل مقایسه با حساب بانکی می‌باشد. رفتارهای مثبت سبب افزایش اعتبار حساب میگردد در حالی که رفتارهای منفی اعتبار حساب را کاهش میدهد یکی‌از خط مش های ابراز عشق زوجین راضی رفتارهای مثبت آن‌ها هست که موجودی شارژ حساب بانکی عاطفی شان را ارتقا میدهد و بنابراین موجب افزایش اعتبار آن‌ها می‌شود. در مقابل رفتارهای منفی زوجین آشفته باعث میشود که راجع‌به با میزان اعتبارحساب عاطفی شان با کمبود مواجه شوند.

۴) ارتقا فعالیت های مثبت مشترک
یکی از نحوه های ابراز علاقه میان زوجین تدارک و طراحی برنامه برای داشتن کار های مشترک نو می‌باشد. عمل مشترک مثبت، عاطفه مثبت ساخت و ساز می‌کند و سبب افزایش کار جدید دوستانه در بین همسران می گردد‌. در مقابل ترازو کم شغل مثبت مشترک در افراد آسیب پذیر منجر احساس کسالت و کاهش حس رضایتمندی طرفین می شود.

۵) ارتقا صمیمیت
یکی از‌از سایر از شیوه های ابراز عشق به طرف مقابل ارتقاء رفتارهای صمیمانه می باشد. صمیمیت به وقوع تعامل مشترک در بین زوجین اشاره می کند که به احساس نزدیکی، علاقه و توجه در بین آنها می انجامد. صمیمیت در میان زوجین متفاوت به روشهای متعددی مطرح میشود. شکل غالب ابراز صمیمیت برخورداری از رابطه جنسی کیفیت عالی هست. عنصر مشترک در اکثر رابطه ها آشفته این می‌باشد که زوجین نیازهای صمیمیت یکدیگر را برآورده نمی کنند.

۶) ارتباط و حل تعارض های جانور
در پی مطالبی که در همین نوشته‌علمی ارائه گردید برقراری ارتباط مفید و برخورداری از الگوهای تعاملی سازنده مهمترین استدلال در جهت ابراز علاقه زوجین به یکدیگر می‌باشد. معمول ترین مشکلی که زوجین آشفته بیان می کنند ناتوانی در برقراری ارتباط می‌باشد. هنگام بحث و مصاحبه درخصوص مشکلات غالباً عجله و نقد می‌کنند و می‌خواهند یکدیگر را تغییر و تحول دهند به یکدیگر گوش نمی دهند. وجود گفت و گو های تکراری بدون رسیدن به راهکار مشترک، تعامل ضعیف کاهش شعور زوجین نسبت به یکدیگر سبب ساز می‌گردد که همسران نتوانند حمایت عاطفی موردنیاز را از یکدیگر به فعالیت آورند و برای ارضای نیازهای یکدیگر عملکرد نمایند.

۷) بازی نقش مناسب و برخورداری از حمایت متقابل
به عنوان مثال متداول‌ترین رویکرد های ابراز عشق و علاقه ایفای نقش مناسب به عنوان یک منبع نگهبانی عاطفی در مورد است. عدم ایفای نقش مناسب و عدم برخورداری از حمایت متقابل در زمینه‌ی باعث می‌شود که کارکردهای اساسی رابطه به خوبی اجرا نشود و زندگی برای زوجین یار با تجربه های تلخ، لبریز استرس و غوغا یار و همدم باشد.

‌۸) رابطه جنسی با کیفیت
رابطه جنسی ابزاری مهم برای ابراز علاقه و تجارب صمیمیت می‌باشد. رابطه جنسی بهتر با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد در حالی که رابطه جنسی معدود و غیر مطلوب منشاء تعارضاتی دور از شوخی در زوجین خواهد بود. در واقع ارتقای کیفیت زندگی جنسی بر اصل رابطه تاثیر مثبت دارااست.

۹) عاطفه مثبت
کارکردهای کم عقل عواطف را همواره به عنوان هدایت کننده میل های رفتاری تعریف‌و‌تمجید کرده اند به عبارت دیگر برانگیختگی عواطف مثبت به نیرومندی طبقه ای از پاسخ های مثبت می انجامد.

۱۰) شناخت مثبت
زوجین رضایت مند باورهای مثبت واقع بینانه ای در خصوص رابطه ها و همسرشان دارند. معتقدند که هر عدم توافقی الزاماً مخرب نیست. علل رفتارهای مثبت همسرشان را به عوامل پایدار و با ثبات درونی نسبت می‌دهند. در حالی که زوجین آشفته علل رفتارهای مثبت همسر خود را به دست اندرکاران ناپایدار و بی ثبات بیرونی نسبت می دهند.

۱۱) احترام به فضای شخصی یکدیگر
یکی طریق های ابراز عشق، احترام هر کدام از زوجین به فضای شخصی یکدیگر است. پذیرش مسئولیت، احترام به انتخاب های یکدیگر یکی راه های ابراز عشق مندی محسوب می شود.

۱۲) بهبود ارتباطات
ارتقاء انعطاف‌پذیری کلامی و رفتاری، بهبود ارتباط چشمی و یادگیری گونه های ارتباط غیر کلامی مثل مهرورزی و ماساژ مثلا دیگر راه های ابراز علاقه مندی به طرف مقابل محسوب می شود.

برقراری ارتباط از صمیم قلب قادر است یکی مهمترین منابع لذت و رضایت برای شخص و در عین اکنون یکی‌از مهم‌ترین منابع نارضایتی او باشد. مثلا دست اندرکاران شاداب نگه داشتن علاقه و صمیمیت در فضای خانواده با محافظت احترام و شأن زوجین در رابطه ها خانوادگی قابلیت پذیر میباشد.
اجرای تمرینات پیشنهادی در‌این نوشته‌علمی به خواسته محافظت احترام و خودداری از افتادن در سیکل معیوب رابطه ناکارآمد و سرشار از سوبرداشت بسیار موءثر خواهد بود.
بی احترامی، عدم رعایت شأن و شخصیت زوجین، حرمت شکنی میتواند سبب دکتر روانشناس ساز به تعارضات بسیار شدیدی باطن ارتباط ها خانوادگی خواهد شد. یکی‌از مهارت های کلیدی به خواسته پرهیز از تشدید بی احترامی و ساخت و ساز ناامنی در فضای خانواده آموزش مهارت گوش دادن فعال میباشد.
وقتی که زوجین نمی توانند لحاظ طرف مقابل را بـه عامل جروبحث های تکراری بفهمند و گوش نمایند، پروسه رای زنی به بی احترامی به یکدیگر ختم میشود، شناسایی فرایندهایی که تحت عنوان بازدارنده ارتباطی محسوب می‌شود بسیار اساسی میباشد. در جلسات مشورت خانواده زوج درمانگر قادر است برای شناسایی این دستورالعمل های ناکارآمد و ارتقای احترام در بین آن ها با زوجین عمل نماید و آنگاه با استعمال از نشانه های ابزاری و بقیه موردها به شناسایی و متوقف کردن این فرایندها یاری میکند.

مهارت گوش دادن
گوش دادن حقیقی وواقعی به همسر شغل رنج میباشد. اکثر زمان ها همسران هنگام گوش دادن یا این که به سادگی حواسشان پرت می گردد یا این که به مکان گوش دادن جواب خویش را در ذهنشأن مرور می نمایند. ممکن میباشد به جهت احتمال بروز اختلاف به طور گزینشی گوش دهند و یا این که تنها در پی گردآوری شواهدی برای نظرها خویش باشند.
ولی گوش دادن مهمترین مهارت ارتباطی میباشد که منجر صمیمیت می‌گردد و آن را تداوم میبخشد. موقعی که عالی گوش می دهید همسر خویش را عالی شعور میکنید، از دید لحن صدا و گویش تن با همسرتان هماهنگ میمانید، از ارتباط خویش بیشتر لذت میبیرید و سوای ذهن خوانی متوجه می‌شوید که چرا همسرتان موردها خاصی را می‌گوید یا این که شغل های خاصی را جاری ساختن میدهد.
گوش دادن امری الزامی و نوعی بها نهادن به همسرتان میباشد. گوش دادن برای فهم و همدلی الزامی میباشد. همدلی یعنی ترک علایق، نیازها و پیش داوری ها تا حدی که بتوانید ارتباط خویش را از طریقه همسرتان ملاحظه کنید.
گوش دادن نوعی سپاسگزاری از همسرتان میباشد چون در واقع با گوش دادن به وی میگویید که می‌خواهم بدانم چه فکری می‌کنی؟
چه احساساتی داری؟
چه نیازی داری؟
و دقیقا پاسخگویی بدین سه پرسش یعنی احترام به یکدیگر در ارتباط و به‌دنبال آن ارتقاء صمیمیت. گوش دادن تنها این وجود ندارد که وقت سخن زدن همسرتان ساکت بمانید. وجه تمایز گوش دادن حقیقی وواقعی، دقت کردن میباشد. در‌حالتی که به خیال فهمیدن، اعتنا کردن و یا این که یاری کردن به وی گوش می دهید پس حقیقتا گوش دادن فعال اثرگذار را در ارتباط خویش تجربیات می کنید.
گوش دادن حقیقی وواقعی میان بیشتر زوجین کم میباشد.چون بیشتر زوجین به طور تصنعی و مصنوعی به یکدیگر گوش می‌دهند. در گوش دادن تصنعی و مصنوعی، قصد شما شعور، لذت، یادگیری یا این که یاری کردن به طرف مقابل وجود ندارد. بلکه اینگونه مقاصدی با یکی مانع ها متفاوت گوش دادن که درپی می‌آیند کثیف شد‌ه‌است. سختی ها گوش دادن اذن برقراری همدلی و صمیمیت در ارتباط را از زوجین دریغ میکند و نتایج چیزی به جز بی احترامی و سوبرداشت بین اعضای خانواده نخواهد بود.

چه تفاوتی با سایر رویکردهای درمانی دارد ؟
آیا اجرای روند درمان برای کل اعضای خانواده در خانواده درمانی ضرورت داراست ؟
نگاه سیستمی در خانواده درمانی یعنی چه؟
علاقه مندی خانواده درمانی در چه ناحیه ای بیشتر مطرح میشود ؟
خانواده درمانی بسیار بیشتر از فعالیت کردن صرف با خانواده ها، به شغل کردن بر خطاها دربین فردی دکتر روانشناس اعضای خانواده عشق و علاقه مند هست. خانواده درمانی یک نحوه تامل سیستمی، درمان رابطه ای و تیم ای از راهبردها جهت مداخله در زمینه ی افراد، زوج ها، خانواده ها و سایر سیستم های عاطفی وابسته به خانواده است. خانواده درمانی معاصر بر پایه ی تعداد عده ای که در دفتر کار درمانگر حضور پیدا می کنند تعریف‌و‌تمجید نمیشود. خانواده درمانگران در جلسات مشاوره خانواده معمولا ترجیح می دهند که به تمام اعضای خانواده دسترسی داشته باشند. ولی آنها میتوانند تنها با یکی اعضای سیستم خانواده هم عمل کنند و تاثیرات آن را بر تک تک سیستم شاهد باشند.

علاوه بر این، خانواده درمانگران از طرز سیستمی به منظور تشکیل داد روابط مشارکتی بین خانواده ها و نهادهای اجتماعی ارائه دهنده خدمات به کارگیری می کنند. گستره خانواده درمانی شامل طیف بدون نقص تمامی مشکلاتی است که بوسیله روان درمانگران و همچنین دسته های متشکل از مختصصان پزشکی و روان شناختی درمان می‌شوند.

تعریف خانواده درمانی
به خواسته ارائه یک تعریف و تمجید رسمی از خانواده درمانی به تعریف و تمجید دسته برجسته ای از پژوهشگران خانواده درمانی اشاره می‌کنیم.

خانواده درمانی یک نحوه روان درمانی می‌باشد که بر دگرگون ساختن تعاملات فی مابین یک زوج در خانواده هسته ای یا کلان یا فی مابین اعضای یک خانواده و سایر سیستم های بین شخصی با هدف کاستن از مشکلاتی که استارت به وسیله یک عضو خانواده یا خرده سیستم های خانواده به عنوان تعارض عرضه می شود تمرکز می کند.

تمرکز بر تغییر‌و تحول روابط و تعاملات به عنوان راهی جهت درمان مشکلات انسانی در کانون این تعریف جای‌دارد. در این مکان مشکلات ارتباطی به عنوان تنها منبع یا منبع مهم ایرادات روان شناختی معرفی نمی شوند.هر یک‌سری بعضا از پیشگامان پررنگ در‌این حوزه، تشخیص سرازیر پزشکی و منابع زیستی بیماری خل وچل را رد کرده اند، ولی اکثر اوقات خانواده درمانگران معاصر این ایده را می پذیرند که مشکلات می‌توانند منابع زیستی روان شناختی، خانوادگی، جامعه شناختی، فرهنگی و محیطی داشته باشند. تأکید بر روابط و تعاملات به این معنی نیست که خانواده درمانگران از مدل ها و ابزارهای سرازیر درمانی فردی سود نمی گیرند، بلکه زمینه این هست که آنهـا مـهـم تـریـن طـریـق بهبودی را تمرکز بر التیام ارتباط ها فی مابین افراد می دانند.

به عنوان مثال، یک فرد میانسال و در گیر به افسردگی خفیف را در لحاظ بگیرید که با یک درمانگر بر روی رابطه پیچیده خود با والد سالخورده ای که اینک آسیب پذیر است شغل می کند. درمانگران در سایر مدل های عملی، این بیمار یا مراجع را برای درک دشواری های این رابطه مادام العمر کمک داده و همچنین او را برای ادراک احساسات آزردگی و دوگانگی فعلی اش راجع‌به این والد، کمک خواهند کرد. ولی احتمالا یک خانواده درمانگر، موادسازنده زیر را هم به عمل خود با این شخص خواهد افزود:

(۱) کاوش جامع در زمینه ی طریق آسیب رسانی پویایی های خانواده وسیع مبدأ ( پویایی های فعلی و نه تنها پویایی های قبل) به رابطه والد- فرزند و تداخل احتمالی آن ها در تلاش های بیمار در جهت تغییر

(۲) ترغیب بیمار برای کار بر روی التیام رابطه فعلی به عنوان یک حرکت سالم برای خود بیمار، والد او و بقیه اعضای خانواده

(۳) دعوت به تسهیل این التیام از طریق عمل بدون واسطه با بیمار و والد و حتی سایر اعضای خانواده در صورت تناسب.

همچنین یک خانواده درمانگر به منافعی هم توجه دارد که از بهبود این رابطه کلیدی خانوادگی – پیش از مرگ والد سالخورده – عاید نسل های آجل خواهـد شد.

مضمون‌ سیستم در خانواده درمانی چیست؟

هر چندین مدل های خانواده درمانی بسیاری وجود دارند امـا قلـب همه رویکردها نظریه ی سیستم هاست که از زیست شناسی، فیزیک، شیمی و سیبرنتیک قرن بیستم نتیجه ها گردیده است.

مفروضه تقلیل گرا در حوزه‌ سرازیر درمانی این است که اشتباهات روانشناختی را می اقتدار با شعور روش کارکرد افراد (از نظر جاری شناختی یا زیست شناختی) یاروهمدم با فهم غامض از فضا در میان شخصی آنها تبیین کرد. برای روشن شدن مضمون‌ سیستم به این مثال توجه بفرمایید. پیشگامان خانواده درمانی از درمان کودک ها و مشاهده عـود خطاها آن ها درپی رجوع به خانه دچار سرخوردگی شدند. آنان به فهم نظری نحوه تأثیر گذاری محیط اجتماعی نزدیک بر آنچه که به عنوان اختلالات ریشه دار فردی تلقی شد روی آورده و به نظریه کلی سیستم ها و نظریه سیبرنتیک به عنوان راهی جهت فهم نحوه کارکرد خانواده ها دست پیدا کردند.

یک کدام از دلایل ما برای به کار گیری از اصطلاح خانواده درمانی آن هست که خانواده درمانی همیشه یکسری رشته ای شامل متخصصانی که خود را روان شناس خانواده، روانپزشک خانواده، مشاور خانواده، پرستار، مددکار بالینی و درمانگران ازدواج و خانواده می دانند بوده است. ما عمدتاً از اصطلاح کلی «خانواده درمانگر» منفعت می‌گیریم زیرا تمامی گروه های مذکور از قبیل زوج درمانی و غیره را دربرگیرنده می‌گردد.

سیستم در خانواده درمانی

فهم پویایی های سیستم خانوادگی می‌تواند در موفقیت به عنوان یک درمانگر اهمیتی حیاتی داشته باشد. خانواده و همسران همیشه در سعی های بیمار جهت بهبودی و تغییر، نقش اساسی دارند. درمانگر صرفا یکی از بازیگران و معمولاً آخرین آنهاست. هنگامی که درمانگران شاهد ممانعت اعضای خانواده از بهبودی بیمار خود می‌باشند، فقدان یک ادراک جامع از سیستم خانواده، بعضی از خانواده درمانگران را به سمت ملامت قضاوتی که هیچ کمکی به بیمار نخواهد کرد سوق میدهد. اما خانواده درمانگران در جلسات زوج درمانی در شمال تهران با درکی دلسوزانه تـر، بـه ایـن نکته اعتنا دارا هستند که خانواده ها کاری را که بلدند ایفا می‌دهند و ممکن هست بعضی وقت ها تغییر را تهدیدآمیز بیابند و همچنین سوای اینکه لزوماً بدخواه یا مبتلا به زخم دیوانه باشند نقش های مألوف و آشنای خود را که آسیب رسان می باشد جاری ساختن می کنند.

آیا راهکاری برای حل تعارضهای تکراری و فرسایشی با خانواده همسر وجود دارد؟
آیا خانواده همسر برای حل تعارض های تکراری تلاشی باید داشته باشد؟
آیا همسرم استدلال تولید کننده و ادامه دهنده این تعارضات دکتر روانشناس و اختلافات با خانواده اش است؟
خانواده درمانی در موضوع حل مشکل با خانواده های طرفین چه اقدامی می‌تواند انجام دهد؟
پروتکل پیشنهادی درمانی برای حل این تعارضات چیست؟
یکی‌از ویژگی های خانواده درمانی مدرن عبارت است از سماجت و اصرار بر این مورد که زوج درمانگر بایستی به معنایی که هرمورد از اعضای خانواده برای تجربه خاص خود قائل میباشند احترام گذاشته و به طور مشترک به بازرسی دقیق آن بپردازد.
یک تجربه ی خاص با خانواده اساسی خود یا خانواده همسر می تواند معانی متفاوتی برای هر کدام از زوجین داشته باشد. شیوه برقراری ارتباط با خانواده های اصلی یکدیگر نیز دراین مورد از مداقه بسیار بالایی برخوردار است.

خانواده درمانی و نقش آن در حل تعارضات
خانواده درمانی عبارت است از نوعی گفتگوی اثربخش درمانی. یعنی گفتمانی که نقش درمان و التیام جراحت های عاطفی زوجین را دارااست. این مصاحبه غالبا سرشار از جزئیات موثری می باشد که اگر رنگ و بوی اختلاف نظر با خانواده اصلی هریک از زوجین را داشته باشد روند مذاکره را با سختی ها جدی روبرو خواهد ساخت. طی فرایند درمان و حضور در جلسات مشورت خانواده، زوجین با هم به کاوش در نقص‌ پرداخته و با تشریک مساعی و حضور در مراحل درمان راهکارهای جدیدی را میتوانند برای آرام نمودن رابطه زوجی کردار نمایند.

نگرش های تازه به معانی تازه و برداشت‌های تازه‌ای از واقعیت سبب ساز میگردد که هدفشان حل مورد خواهد بود. مشکلی که از رویه زبان ایجاد شده است با استفاده از همان فرایند یعنی گفتگوی درمانی برطرف خواهد شد. به عبارتی در حین فرایند درمان معانی دیگری برای افکار و احساسات ناراحت‌کننده ی هریک از زوجین پدیدار می‌شود.

از آنجایی که این تغییر ادراک و درک باعث میشود موضوع ناراحت کننده قبل را دیگر مشکلی پایدار و غیرقابل حل تلقی نکنند احساس قابلیت و امکان شخصی بیشتری ظاهر می شود. به این ترتیب راهکار‌های نو می‌توانند به حل ایراد بیانجامند. در اثر این گفتگوی درمانی طبعاً تغییرات شناختی یا رفتاری به صورت کلی رابطه زوجین پدیدار میگردد.زوجین برای حل مشکل خود با خانواده های یکدیگر وارد یک نوع گفتگو می‌شوند که به اعضا فرصت های تازه و فرضیات رفتاری نو پیشنهاد خواهد شد.

در واقع خانواده درمانگر همچون یک متخصص بیرونی عمل می کند.به‌این صورت که صرفاً یک عضو خانواده در موقعیت مشخصی خواهد بود و طی جلسات مشورت کردن خانواده در شمال تهران به وارسی نظام باورهای زن و شوهر می پردازد و در ساخت‌و‌ساز چشم‌انداز متفاوتی که برای حل نقص‌ فعلی اثرگذار است به هر کدام از زوجین امداد می کند.

قبل از همت برای حل تعارض، آیتم های بروز تعارض را مدیریت فرمایید.
تصور عمومی مطابق آن می باشد که والد بودن و تربیت فرزندان خصوصیتی می باشد که بعد از تولد فرزند به والدین اعطا می گردد. در حالی که والد بودن یک مهارت می‌باشد و مثل هر مهارت دیگر نیاز به فراگیری دارااست. والدین در بالا نمیدانند در مقابل رفتارهای نامناسب فرزندان چه برخوردی دکتر روانشناس بکنند و با تمسک به روشهای سنتی گاه منجر تشدید آن میگردند.

من هرگز با پدر و مادرم اینگونه حرف نزدم. شما این پاراگراف را از پدر و مادر ها بسیار می شنوید که کاملاً هم صراحت دارد. از آن‌جا که والدین گاهی با رفتارهای بسیار ناخوشایندی از سوی فرزندان خود روبرو می‌شوند بدین منفعت میرسند که شاید در تربیت فرزندانشان غلط کرده اند.
پدر و مادران به این منفعت رسیدند که چنانچه خوف و تنبیه از میدان یاد دادن و تربیت فرزندان برداشته شود، بچه ها به بزرگسالانی خوب، شادتر و مهربان تر تبدیل خواهند شد. این نظر درست بود ولی نقص‌ بزرگتری را موجب شد و آن اینکه نوپا ها درصورتی که از امکان تنبیهی مشقت بار که جای خود را در روانشناسی نوین به ارائه تقویت منفی یا محروم سازی داده می باشد نگران نباشند و برخلاف خردسال ها نسل پیش از پدر و مادر خود حساب نبرند در بدخلقی و شکایت کردن مداوم، آزاد خواهند بود.

در نسل پیشین، بچه ها می دانستند مرزی وجود دارد که نمی توانند از آن فراتر فرایند حتی زمانی که تنبیه بدنی در فعالیت نبود خردسال ها نتایج ناگفته و ناشناخته رفتارشان را همواره در نظر داشتند.
به لحاظ میرسد اینگونه راهکارها کم و بیش مؤثر واقع می شوند،اما تأثیر آن‌ها در اطاعت فوری بسیار کمتر از خوف از تنبیه بدنی خواهد بود. با تهدیدهای ملایم یا فارغ از آن فرزندان امروزی به احتمال زیاد بی درنگ از فرمان تبعیت نخواهند کرد. اگرچه طفل ها دیگر آنگونه که در اثر هراس از تنبیه بدنی ممکن بود از پدر و مادر اطاعت کنند،از مراد های والدین خود پیروی نمی کنند البته باز هم پدر و مادران اینک و همیشه توانایی و نفوذ کافی برای پرورش فرزندانی که به شیوه تربیتی مورد نظر آنان خلق و خوی کنند خواهند داشت.این توانگری از وابستگی خود به خودی و علاقه فی مابین پدر و مادر و فرزندان سرچشمه می گیرد و ازآنجاکه این وابستگی بسیار ژرف می‌باشد قدرتی که از آن برمی‌خیزد نیز برای خریدن همگی هدف های تربیتی بیش از اندازه کافی هست.

پدر و مادر جداگانه از هر گونه نفوذ بر پایه ی خوف، توان زیادی بر فرزندان خود دارند. فقط مورد نیاز هست بدانند این قدرت و نفوذ خود را به چه شکل بکار گیرند. بسیار بهتر می باشد که تنبیهات شدید، دیگر به عنوان بخشی از مجموعه تعلیم و تربیت پذیرفتنی نیست، زیرا این تنبیهات فقط بازدارنده هایی را بر خوی فرزندان تولید می کنند که بر پایه ی ترس به وجود می‌آیند، هراس از آنچه سایرافراد ممکن می‌باشد نسبت به او انجام دهند.آنچه این تنبیهات به خردسالان فراگیری داده است یا خواهد داد این می باشد که مراقب باشند گیر نیفتند.در واقع این طرز تربیتی هیچ بهبودی در فهم و دوراندیشی حقیقی فرزندان ایجاد کرد نخواهد کرد.

بسیار اساسی می‌باشد که متاسفانه هر تنبیهی از قیمت و عنایت مشقت دادن به انسان می کاهد. به این استدلال ساده که تنبیه کردن همان رنج دادن عمدی سایرافراد می‌باشد. پدر و مادر قرار می باشد در دنیای فرزندشان خوبی ها را به او عرضه کنند. پیام ضمنی رفتاری که با قصد و نیت برای آن ها مشقت ساخت‌و‌ساز می کند این می باشد که مشقت دادن وسیله ای پذیرفتنی برای رسیدن به هدف می باشد. تنبیه کردن به عنوان بخشی از گروه تربیت و رشد فرزند متأسفانه به او می‌آموزد که سختی دادن انسان امری پذیرفتنی به حساب میآید. وقتی که با خواسته فرزندتان مخالف هستید، چگونه بایستی خوی کنید؟

زمانی که می خواهید به او نه بگوئید چه‌طور بایستی خلق کنید؟
یکی‌از مهمترین نگرانیهای والدین در جامعه ها امروزی، عدم اطاعت و رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان می باشد. راه‌های سنتی تأثیر خود را برای تربیت فرزندان از دست داده اند و رواج آزادی بی حد و حصر سبب تشدید ایرادات رفتاری شد‌ه‌است. همان گونه که نوجوانان بالغ می شوند تامل و افکارشان هم تغییر میکند.در سالهای اولیه بخش زیادی از تامل آن‌ها به وسیله والدین بعد معلمین و بعدها توسط خود آنها که همچنان به سوی استقلال بیشتر جنبش می کنند در اختیار گرفتن میشود.

همانگونه که نوجوانان مجرب تر می شوند، والدین و آموزگاران از اصلاحات مستقیم رفتاری آن ها به سمت عامل، رای زنی و تصمیم گیری مشترک تکان می کنند. درصورتی که آنها هنوز به امداد نیاز دارا‌هستند جای این که راه حل خودتان را به آنها تحمیل فرمایید به عنوان میانجی مداخله کرده نوجوانان را به راه و روش حـل مـوفقیت آمیز مشکل شان ارشاد فرمائید.
از آنجایی که نوجوانان نیاز به استخراج مهارت های جدید دارا هستند، می بایست تلاش کنیم که این مهارت ها را در شرایط های متفاوت به کار بگیرند.اصلاح الگوهای اطلاعات و اندیشه نوجوانان همپا تغییر در عادات آنها باید خویشتنداری بهتری را ساخت کند. رویکردهای مختلف درمانی برای حل بحران نافرمانی و اختلالات رفتاری کودک ها و نوجوانان ارائه شده و مطالعات متعددی بر روی آنها صورت گرفته می باشد. از در میان این رویکردها، نحوه آموزش والدین ( مهارت والدگری) به عنوان یک کدام از مهم‌ترین شیوه ها برای کمک به نوجوانان دچار به خطاها رفتاری مطرح هست.

نوجوان پرخاشگر
نوجوان پرخاشگر، درک متفاوتی از فقید نسبت به بچه های غیر پرخاشگر دارد. آنها تصور می کنند عالم محل خشونت می باشد و نگرش مردم نسبت به آنها یار و همدم با طرد و بی اعتنایی است. آنان اخلاق و رفتار های خشن را برای حل مسائل خود بر می گزینند. بیشتر خلق های خشن از سرشت ( اخلاق و خو) و عوامل محیطی نشأت گرفته اند. در بسیاری از نوجوانانی که اشتباهات رفتاری دارا‌هستند، کارداران محیطی نقش بسزایی ایفا می کنند. دست اندرکاران محیطی مهم شامل واکنش های خشن و بدرفتاری با نوجوان به وسیله والدین یا بی توجهی و بی اعتنائی والدین به نوجوانان و عدم پاسخ به نیازهای هیجانی آنها هست. اکثر این نوجوانان مهارت های اجتماعی را فرا نگرفته اند. آنان نمی دانند چه‌گونه با دیگران همکاری کنند، چه گونه احساساتشان را بیان کنند و یا چطور مشکلاتشان را حل کنند.
خانواده ی نوجوان پرخاشگر برای در دست گرفتن یک دیگر از رفتار های منفی استفاده می کنند. در چنین خانواده هایی والدین اکثر اوقات امر دهنده، شماتت کننده و انتقادگرند. از طرفی کودک ها هم روش یکدندگی و قشقرق راه و روش پرت کردن و انتقاد کردن را برای کنترل والدین خود پیش می گیرند.

مشکلات نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری
۱- اشتباهات اجتماعی
این نوجوانان در فهم و فهم و شعور احساسات و افکار دیگران در گیر اختلال هستند و اغلب فکر‌می‌کنند سایر افراد آن‌ها‌را طرد می کنند. به همین علت در روابطشان با خشونت رفتار می کنند که این خود سبب ساز طرد بیشتر آنها میگردد.
۲- خطاها احساسی و هیجانی
این نوباوه ها در طول زندگیشان بیشتر واکنش منفی از محیط دریافت کرده اند تا عکس العمل مثبت و این آیتم سبب ساز می‌شود که اعتماد به‌نفس آن ها پائین باشد و مأیوس و ناامید شوند و به سمت افسردگی پیش فرایند.
۳- مشکلات تحصیلی
افت سعی تحصیلی فی مابین نوجوانان پرخاشگر بیشتر هست. آنها به دلیل ایرادات رفتاری که در مدرسه دارا‌هستند در ارتباط با معلمین دچار ایراد میگردند که این خود خطاها تحصیلی را به‌دنبال دارااست. در عین حال آنها در اعمال تکالیف، طراحی برنامه دروس، مهارت های استیناف و ارتباط با همکلاسی هایشان هم دچار نقص‌ می‌شوند. این ها نیز به نوبه خود منجر اشتباهات تحصیلی می گردد.
۴- اشتباهات ارتباطی
نوجوانانی که اختلالات رفتاری دارا هستند مشکلات عدیده ای درخصوص با اعضای خانواده، دوستان و همکلاسان خود دارا‌هستند.