صرع و ADHD(نقص نقص دقت و بیش فعالی)
بزرگسالان دچار به صرع نسبت به بزرگسالان فاقد صرع، بیشتر مستعد ابتلا به نقص بیش فعالی و نقص اعتنا یا این که ADHD می باشند. در یک تحقیق، حدود ۱۸ درصد از مبتلایان به صرع علائم ADHD داشتند، در حالیکه صرفا ۴ درصد از بزرگسالان فاقد صرع به ADHD دکتر روانشناس در گیر بودند.
ضمن این، احتمال بالاتری وجود دارااست که اشخاص در گیر به صرع و ADHD به افسردگی و اضطراب در گیر شوند.
همینطور از آنجاییکه کل این خطاها، جایزههای معمول تشنج می باشند، ممکن میباشد دفعات تشنج را ارتقا دهد.
صرع و اوتیسم
نزدیک به یک سوم اشخاص دچار به اوتیسم، از صرع مشقت میبرند. هنوز مشخص و معلوم وجود ندارد که صرع سبب ساز به رفتارهای مربوط به اختلالات طیف اوتیسم می شود، یااینکه کار غیرطبیعی مغز که ناشی از اوتیسم میباشد، سبب ساز تشنج شخص می گردد. در هر شکل، پژوهش ها آرم دادهاند کهاین دو موقعیت رابطه قربت به یکدیگر دارا هستند.
تخلیه الکتریکی شدید نورونهای مغز و درپی آن تهاجم ها تشنج بر کارهای طبیعی مغز بهویژه قسمت مرتبط با کارهای اجتماعی تأثیر میگذارند و سبب ساز بروز کردارهای مشابه به اخلاق معمول در مبتلایان به اوتیسم همانند تماس چشمی کمتر یا این که تعامل اجتماعی کمتر می گردند.
معالجه بیماری صرع و معرفی شایسته ترین متخصصان
متأسفانه معالجه قطعی برای صرع نیست و چارههای درمانی جانور صرفا تعداد و شدت حمله ها تشنج را کاهش میدهند. نرمافزارهای درمانی بسته به شدت علائم و شرایط سالم شخص در گیر و همینطور کیفیت جواب وی به معالجهها انتخاب میگردند. برخی موردهای درمانی عبارتند از:
داروهای ضد صرع (ضد تشنج):
این داروها میتوانند تعداد تشنجها را کاهش داده یا این که در بعضا اشخاص تشنج را از میان ببرند. برای مؤثر بودن، دارو بایستی دقیقاً بر اساس تجویز استفاده شود.
تحریککننده عصب واگ:
این وسیله با فعالیت جراحی در تحت پوست قفسه سینه قرار میگیرد و عصبی را که از گردن شخص عبور مینماید، بهشکل الکتریکی تحریک مینماید. این فعالیت میتواند به پرهیز از تشنج یاری دهد.
رژیم کتوژنیک:
بیش تر از نیمی از اشخاصی که به داروها جواب نمیدهند، از رژیم مالامالچرب و معدودکربوهیدرات کتوژنیک استعمال مینمایند.
جراحی مغز:
حوزهای از مغز که سبب ساز ساختوساز تشنج میگردد، قابل برداشتن یا این که اصلاح میباشد.
رویش افزایشی نوباوه همسری در سالهای قبلی
هر ساله ۱۲ میلیون دختر در سراسر دنیا در تحت سن ۱۸ سالگی تزویج مینمایند که بهمعنای آن میباشد که از هر ۵ دختر یک دختر قربانی پدیده طفل همسری میگردد.
داده های عددیها در کشورایران حاکی از آن میباشند که تعداد دختران ذیل ۱۵ سال که طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ تزویج کردهاند، از ۳۵ تا ۴۱ هزار فقره در نوسان بوده میباشد که در سال ۱۳۹۲ به بالاترین معیار خویش رسیده میباشد و بعد از آن تا سال ۱۳۹۶ یک پروسه روبه پایین را طی نموده است که اما این فرایند کاهشی بهاستدلال کاهش تعداد تمام وصلتها در مرز و بوم بوده میباشد. در واقع در شرایطی که در میان وصلت دختران ذیل ۱۵ سال با تک تک تزویجهای انجام شده در میهن نسبت ببندیم، خیر صرفا نوپا همسری در مملکت کاهش نیافته، بلکه پرورش قابل توجهی نیز داشته میباشد.
از اینها پیشین، برآوردهای در میانالمللی نشانه میدهند که نرخ کلی بچه همسری (دربرگیرنده دختران و پسران) در کشورایران حدود ۱۷ درصد و برای دختران بیشتراز ۲۰ درصد میباشد که بیان کنده آن میباشد که کشورایران با موقعیت پاره ای عالی از مرزوبومهای جنوب و غرب آسیا، در مقام کشورهای کمتر توسعه و گسترشیافته جایدارد که تزویج خردسال ها بهشکل یک چالش اجتماعی مشخص و معلوم در آنها وجود داراست.
نوپا همسری چیست؟
بر طبق قولطومار جهانی حقوق و دستمزد طفل، نوباوه به شخصی گفته میگردد که کمتر از ۱۸ سال سن دارااست و نوپا همسری به وصلت قانونی یا این که غیرقانونی اطلاق می گردد که زوجین یا این که یکیاز آنان به سن ۱۸ سالگی نرسیده باشد.
اکثری از کارشناسان و روانشناسان، بچه همسری را متساوی نوباوه آزاری می دانند، چرا که اثرات منفی تزویج زودهنگام بر خردسال ها عمیق و جبرانناپذیر میباشد. طفل همسری هم پسران و هم دختران را ذیل تأثیر قرار میدهد، اما اثرات غیر مطلوب آن روی دختران بسیار شدیدخیس و مخربخیس میباشد، به همین انگیزه در قضیه تزویج کودک ها، تمرکز اساسی بر دختران میباشد.
دلایل پدیده بچه همسری
نوباوه همسری در تک تک نقاط عالم و در آحاد فرهنگ و تمدنها صورت می دهد و مختص یک مرزوبوم یا این که یقین خاص وجود ندارد. ولی در مناطقی که نابرابری جنسیتی وجود دارااست و دختران و زنان نادربهاخیس از مردان تلقی می گردند، این چالش سرایت بیشتری دارااست.
اما طفل همسری یک پدیده بغرنج میباشد و در کنار نابرابری جنسیتی، دست اندرکاران دیگری نیز وجود داراهستند که بدین بحران دامن میزنند. این دست اندرکاران عبارتند از:
۱. نابرابری جنسیتی
در جوامعی که زنان و دختران مقام ذیلتری نسبت به مردان و پسران دارا هستند، به فرزندان دختر به دیده «توشه» مازاد بر دوش خانواده نگاه میگردد و پدر و مادر برای رهایی از این توشه مازاد، آن را به منزل شوهر منتقل مینمایند.
از سوی دیگر در اینگونه جوامعی، دخترانی که سوا وصلت قانونی، ارتباط جنسی داشته یا این که حامله میشوند، مایه خجالت و حقارت خانواده تلقی میشوند، بدین ترتیب خانوادهها بهمراد حفظ از ناموس و بکارت دختران، پیش از اینکه تمایلات جنسی در آن ها بیدار گردد، آنهارا به همسری یک مرد درمی آورند.
همینطور زنان رشدیافته در اینگونه خانوادههایی اعتمادبهنفس پایینی داشته و تصور مینمایند که در شرایطی که سن آنان بالا برود، دیگر خواهانی نخواهند داشت و به همین استدلال به وصلت در سن زیر رضایت می دهند.
۲. رسوم اشتباه
در بخش اعظمی از بخش ها، نوپا همسری تنهاً بدین برهان رخداد می افتد كه در نسلهای پیشین پیش آمده میباشد. در برخی دولت ها، هنگامیکه قاعدگی دختران آغاز میگردد، بهتیتر یک زن بی نقص تلقی گردیده و وصلت گامی در جهت ارتقای جایگاه آنها به همسر و مامان در لحاظ گرفته میگردد.
۳. فقر
بیشتراز نیمی از دخترانی که قربانی بچه همسری میگردند، در خانوادههای بسیار بینوا معاش مینمایند. در موقعیت فقر شدید، خانوادهها و بعضی وقتها خویش دختران فکر میکنند که تزویج شیوهحلی برای برونرفت از معضل و تأمین آتی میباشد.
۴. خلا امنیت
در مناطقی که دختران در معرض خطر آزار و گزند جسمی یا این که جنسی قرار داراهستند، پدر و مادر برای تأمین امنیت دختران جوان خویش، آنها را روانه منزل شوهر مینمایند تا پایین هواخواهی یک مرد قرار بگیرند. در واقع، بعضا خانوادهها وصلت را بهتیتر مکانیسمی برای تقابل با فقر و خشونت قلمداد مینمایند.